خدا رو شکر که من نیمرو دوست دارم، اگر نه چه شب هاب تاری که از فرط گرسنگی تلف می شدم.

[Wednesday, August 31, 2011]   [Link]   [ ]


رفت. ماندم.

[Tuesday, August 30, 2011]   [Link]   [ ]


خسته ام. خسته است. خسته ایم. همش در حال بدو بدو ایم. برنامه ام اینه که فردا بعد از اینکه تو فرودگاه به حد کافی زجه مویه کردم، برگردم خونه بخوابم. باشد که خستگی ام از تنم بپره. می خواستم تا نیویورک باهاش برم. به خاطر ایرن هاریکین بلیط ها بطور مسخره ای گرونند. از 760$ تا 940$! من با این پول سه بار نیویورک می رم و برمی گردم.

  [Link]   [ ]


تا حالا تو زندگی انقدر عاشق نبودم و تا حالا تو هیچ رابطه ای انقدر خوشبخت نبودم. دو شب دیگه فقط اینجاست . بعد از نزدیک سه سال با هم بودن احساس می کنم روحم را از یه جایی وسط دلم می کشند بیرون. یه چیزی مثل کورتاژ. کورتاژ روح.

[Sunday, August 28, 2011]   [Link]   [ ]


یه آقایی از طرف شرکتی که با دانشگاهشون کنتراکت دارد جهت اسباب کشی وسایلش اومده خونمون. دانشجوی بیزینس تو دانشگاه ماست و برای پول در آوردن به طور پاره وقت حمالی مدرن و پروفشنال می کند. نشستم رو کاناپه و نظاره گر جمع شدن وسایلش از گوشه و کنار خونه هستم. نصف واکینگ روم خالی خالی شده. انگار تازه دارم متوجه می شم که جدی جدی داره می ره. فعلا تا یه هفته دیگه اینجاست. بعدش بالاخره یه جوری می شه. فکر کنم حالم خوب نیست. جون ندارم احساساتی شم. فشارم خیلی پایینه.

[Wednesday, August 24, 2011]   [Link]   [ ]

Peace
البته من به بسیاری از چیزایی که شما می‌گویید بی‌اعتقادم
اما به بی‌اعتقادی خود هم چندان اعتقادی ندارم
به همین خاطر، برسر اعتقاداتان، با شما دوست‌ عزیز، وارد بحث نمی‌شوم.‏

(+)

[Friday, August 19, 2011]   [Link]   [ ]


من اگه نخوام به همه جهانیان ثابت کنم که اسم خلیج فارس، خلیج فارس است و خلیج عرب نیست، کی را باید ببینم. بابا بکشید بیرون سر جدتون. حالم دیگه از طومار ها و ایمیل ها و مسج های خلیج فارسی بهم می خورد. شیطونه می گه یه فیلتر درست کنم هرایمیل و مسجی که توش خلیج فارس داشت را تو باکسم راه نده.

[Thursday, August 18, 2011]   [Link]   [ ]


کلا مدتی است که آرامش عجیبی دارم. فکر کنم یه چیزی تو مایه های حس تسلیم به سرنوشت. با اینکه قراره آخر این ماه بکل زندگی ام کون فیکون بشه بازم عین خیالم نیست. راز موفقیت ام اینه که به آینده ام بیشتر از یکی و دوهفته جلوتر فکر نمی کنم. برای چیزایی تو زندگی ام که تحت کنترل ام نیستند خودمو ناراحت نمی کنم. به درک که کی درسم تموم می شه. به درک که برای فلان کنفرانس در ماه نوامبر چه ابسترکتی باید بدم. به درک که کجا کار گیر میارم. نمی خوام به این فکر کنم که کی دوباره باهم زندگی خواهیم کرد و چجوری از پس ال دی برمیایم. فقط مواظب این هستم که به موقع غذا بخورم تا معده ام درد نکند. از کار روزانه ام لذت می برم. دو روز شنا، یک روز یوگا، فیلم دیدن های گاه و بیگاه و آبجوخوری جمعه شب ها تنها تفریح ام است که با توجه به زندگی و حجم کاری در اینجا از سرم هم زیاده. مثلا دلخوشی امروزم فکر کردن به تعطیلاتی که با هم می خوا یم بگذرونیم، نمی خوام به آخر این ماه فکر کنم. والسلام!

[Wednesday, August 17, 2011]   [Link]   [ ]

Biutiful

"Biutiful-2011"
فیلم ایناریتو با بازیگری خاویر باردم. این کار ایناریتو به نظرم تلخ تر از کارهای دیگه اش بود. توصیف دیگری ندارم. خودتون ببینید.

[Monday, August 15, 2011]   [Link]   [ ]

همین جوری های شنبه


[Saturday, August 13, 2011]   [Link]   [ ]

همین جوری های شنبه

سان رایز اور داگ آیلند - جولای 2011
عکس: تی راجرز

[Saturday, August 06, 2011]   [Link]   [ ]


گشنمه.دلم می خواد پاشه برام صبحونه درست کنه. دیگه وقتشه مدل این گربه هه برم سراغش. :))

  [Link]   [ ]

Paul Cafe

آگوست 2011

[Friday, August 05, 2011]   [Link]   [ ]

2
*

  [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]