[Wednesday, July 30, 2008]   [Link]   [ ]

آزموسیس دوست داریم!
بدین وسیله جهت بالارفتن روحیه عمومی جماعت وبلاگ خوان از جناب آزموسیس رسما درخواست می گردد که یکی از اون پست های 40 گانه خود را هر چه سریعتر پابلیش نمایند.

مهر و امضاء
وبلاگ تنهایی پرهیاهو

  [Link]   [ ]

کرگدن نمی شوی بدین جست و خیز، اسب شاخدار!

خوب! مدتیه خبری ازم نیست و خوشم میاد احدی سراغی ازم نمی گیرد. بنابراین خودم دممو گذاشتم رو کولمو و دوباره برگشتم تا یه خودی نشون بدم. عرض شود که اینروزا تمام سعی و پشتکار و تمرکزم رو وقف کم کردن وزن کردم. این عکسی که می بینین که از وبلاگ جناب اولد فشن دزدیم کاملا وصف الحال است. اون اسب شاخداره رو هم یه موقع فکر نکنین که کدوم مانکن یا هنرپیشه معروفه. نه بابا انقدرام مغز یابو نخوردم و واقع بینم. اگه فقط به وزن و اندام سابق خودم برگردم برام کافیه و دنیا جای بهتری برای زیستن خواهد بود. :)

  [Link]   [ ]


سورئالیسم بونوئل
... در این بین شاید "سگ آندلسی" مقداری متفاوت باشد. شکست روایت، دلیل مندی خیال گون و شبح وار تصاویر، نقش تعیین کننده ی کابوس ها در بدنه ی فرم روایی و دریک کلام سورئالیسم در فرم بیشتر مرا وا می دارد که "سگ آندلسی" را فیلمی متعلق به سالوادور دالی بنامم تا بونوئل. در واقع بونوئل و دالی در دو جبهه ی سوررئالیسم هستند که در جبهه ی اول بونوئل بیش از همه شبیه "رنه ماگریت" است که اساس سورئالیسم آن ها مبتنی بر هم نشینی نامعقول اشیای معقول است که شکل چینش روابط این اشیا با خیال ورزی آزاد خالقان آن سبب نوعی هجو قراردادهای متعارف روزمره می شود. قراردادهایی که سورئالیسم دشمن خونین آنهاست و آن را در کنار مذهب و علم فرساینده ی خیال آزاد می داند. نمونه ی مشخص و شکوهمند چنین دیدی منجر به خلق "شبح آزادی"می شود. فیلمی که اگرچه شاید در نگاه اول غریب به نظر برسد ولی چکیده ی تمام بونوئل است.

[Monday, July 21, 2008]   [Link]   [ ]


به سلامتی ِ اونایی که می خوننتون،
نمی دونید؛
می خونیدشون،
نمی دونن؛ ... (+)

[Saturday, July 19, 2008]   [Link]   [ ]


بارها، بارهای بارآدم می‌خوابد،
تن‌اش بیدارش می‌کند؛
بعد یک‌بار، فقط یک‌بارآدم می‌خوابد
و تن‌اش را گم می‌کند.

رُنه شار(+)

  [Link]   [ ]


اسلام الدین همون آقای پاکستانی ای که هم آفیسیم هستش یه دوچرخه از garage sale به قیمت سه دلار خریده. البته قیمت واقعی دوجرخه 5 دلار بوده و اسلام الدین با صاحب دوچرخه چونه زده و به قول خودش گفته I can not afford 5 dollars! و خلاصه سه دلار داده و دوچرخه رو صاحب شده. حالا هم منو هالو گیر آورده و به زور می خواد دوچرخه شو به قیمت سی دلار به من بفروشه.
تا قبلنا فکر می کردم فقط به زبان فارسی یه ولی حالا متوجه شدم انگار به زبان بین المللی یه چیزی رو پیشونی من نوشته شده!
ای بابا...

[Saturday, July 12, 2008]   [Link]   [ ]

11
*

  [Link]   [ ]


بعدش زمانی می‌رسد که تو دیگر قدرت حرف زدنت را از دست داده‌ای. شروع نمی‌کنی، به پایان نمی‌بری، اما دیگر وجودی هم نداری. (+)

[Wednesday, July 09, 2008]   [Link]   [ ]

ضرب المثل
وقتی انش می گیره، یاده زنش می گیرد.

[Wednesday, July 02, 2008]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]