اگنس و پدرش
یه چیز دیگه ای از کتاب "تصاویر زیبا" که برام جالب بود احساس کاترین نسبت به پدرش بود و نوع رابطه ای که داشتند. منو خیلی یاده رابطه اگنس با پدرش در رمان جاودانگی می انداخت. انگار رابطه و زندگی اگنس رو در این کتاب باز کرده بودند. کاترین خیلی شبیه اگنس بود.بعد از اینکه ای میله شقایق رو خوندم، یادم افتاد که در موردش ننوشته ام.

احساس اینکه پدرشون خداست رو خیلی از دختر ها دارند. برای بعضی ها این خدا همیشه خدا باقی می موند و برای بعضی ها نه. برای گروه دوم اون موقعی که خداشون به هر دلیلی در نظرشون می شکند یا نسبت به خداییت اش شک می کنند شاید از تلخ ترین تجربه های زندگی شون باشه.

[Wednesday, March 28, 2007]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]