خاله زنک بازی
هر دفعه که برای ابروهام می رم آرایشگاه به این فکر می کنم که واقعا هیچ ربطی ندارد که هرکسی چی کار می کند، اون چیزی که مهم است اینه که تو کارت ماهر باشی. خانمی که در این آرایشگاهی که قبلا وصفش را براتون کردم ابرو بر می داره، دو تا وردست دارد! وظیفه وردست ها اینه که به قول خودشون ابروهارو تمیز می کنند تا وقت اون اصلیه برای کارهای خرده ریز تلف نشه و اصلیه فقط به ابروها مدل می دهد! منو یاد متخصص های کاردرست قلب می اندازه. دکترهای دیگه تمام کارهای مربوط به بازکردن قلب و غیره را انجام می دن و اون دکتر اصلیه فقط یک رگ را باز می کند و والسلام!
چند سالیه که اینجا می رم. همشم تقصیر اون خانم قبلی است که پی پی کرد به ابروهام. دستش بشکنه ابروهام تا مدت ها مدل ابروهای چنگیز خان مغل شده بود! حالا بگذریم، هر دفعه اینجا کلی تو نوبت می مونم و علاف می شم. این مدت علافی هم حرصم را در میاره هم سرگرمم می کند. در جوی قرار پیدا می کنم و آدمایی را می بینم که ازشون بدورم و این آرایشگاه باعث می شه که با خودم بگم ای بابا تو این جامعه یه همچین آدمایی هم پیدا می شن. قرار است برای یکی از دوستانم که می خواد از فرنگ بیاد و اینجا عروسی بگیره تحقیق کنم ببینم که کدوم آرایشگاه برای آرایش و گریم عروس خوبه. این دوست ما هم به چه امامزاده ای دخیل بسته! ولی خوب بخاطر رفاقت هم که شده سعی کردم ایندفعه از این مدت علافی، استفاده مفید کنم. گریمور در اتاق مجزایی کار می کند. گفتن که یک آلبوم دارد که عکس عروس هایی را که آرایش کرده تو ش نگه می دارد. گریموره را وقتی که از اتاق بیرون میاد تا سیگار بکشد، قبلا دیده بود. قد کوتاه، ظریف با یک کم شکم (اگر تاپ کوتاه نپوشد اصلا معلوم نمی شه ولی نمی دونم چرا اصرار دارد که حتما شکمش دیده بشه!)، سبزه رو، موهای مشکی لخت، لب های کلفت و صدای کلفت تر، یک کم هم ...* مسلک. از خانومه پرسیدم که می شه آلبومتون را ببینم؟ از تو کشو آلبوم را درآورد و در حالی که به طرفم درازش می کرد، گفت : "عزیزم". بین کسانی که تو آرایشگاه کار می کنن یک مرض مشترک به نام مرض "عزیزم" وجود دارد. همه را به نام "عزیزم" خطاب می کنن."عزیزم" به جای مرسی، خواهش می کنم یا بفرمایید و ... هم کاربرد داره. مثلا این عزیزم یعنی بفرمایید! البته نحوه کش دادن عزیزم و اینکه استرس روی کدوم سیلاب است و لحن به چه صورتی ادا می شه در معنای "عزیزم" نقش مهمی را ایفا می کند. همون موقع یک دختری وارد اتاق شد که از "عزیزم" گفتن های بیش از حد خانومه فهمیدم عروس است. دختره از بس خوشگل بود، در آن واحد می تونست در تبلیغ های بازرگانی خمیر دندان، کرم پوست و شامپوی مو بازی کند. با خودم گفتم بیاد و این خوشگل نشه! یک بار یکی از مشتری ها بهم گفت: راسته که می گن این خانوم زن سابق شهرام صولتی بوده؟ می گن خودش گفته! همونجا کم مونده بود بالا بیارم. منطق حکم می کند حتی اگر زن مرتیکه هم بوده باید انکار بکند. خیلی ضایع است! احتمالا شهرام صولتی پیش این خانوم موهاشو مش می کند!

*شغلی است چهار حرفی با حرف "ج" شروع می شود.

+

آقا من خیلی کنجکاوم بدونم این پسرایی که ابروهاشون را بر می دارن هم آرایشگاه می رن؟

[Saturday, May 20, 2006]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]