همسایه روبروییم یه پسره گی ایژن-امریکن کوچولو موچولو و نمکی است. همیشه یه عالمه ژل به موهاش می زنه و لباس های تنگ می پوشه. یدونه سگم دارد که هر روز صبح وقتی از خونه خارج می شم و وقتی شبا بر می گردم یه پارس اساسی می کند و سکته ام می ده. هر وقت هم می بینمش می گه "های هانی! یو لوک گرجس تودی". دیروز دم در دیدم دارد گریه می کند و سیگار می کشد. بهش می گم چیزی شده؟ کمکی از دست من بر میاد؟ فهمیدم دوست پسرش با یه دختر بهش خیانت کرده. اونقده دلم سوخت. مونده بودم چجوری دلداری اش بدم. با هم کلی دوست شدیم.
[Friday, July 15, 2011]
[
Link] [
]
CopyRight © 2006 Takineh.blogspot