روی چهار تا پروژه مختلف با چهار تا آدم متفاوت در حال حاضر دارم کار می کنم. کرم از خودمه. از بس که حرص می زنم. قبلنا تنظیم کردن و به طور موازی پیش بردن پروژه ها خیلی برام سخت بود ولی حالا انگار دارم یاد می گیرم که ذهنمو بین پروژه ها شیفت بدم و هوای همشونو داشته باشم.
+
در مقطع های مختلف تحصیلی ام تدریس کردم ولی هیچ وقت کار مورد علاقه ام نبوده. جدیدا یه دانشجوی ویزیتور آندرگرد برای تابستون به گروهمون ملحق شده و من مسول راهنمایی کردن پروژه اش هستم. راهنما ریسرچ یه تازه وارد لذت بخش ترین کار دنیاست.
+
بعد از ظهر ها نزدیک ساعت هفت به قدری خسته و دشارژ می شم که جون ندارم تا پارکینگ پیاده برم وبعدش رانندگی کنم. بعد هم که میام خونه جون ندارم غذا درست کنم و دلم هم غذای بیرون نمی خواد.
+
من دوباره کلاس شنا ثبت نام کردم. شیم آن می! من و برادرم را بچه که بودیم یه کلاس شنا گذاشتن. برادرم غریق نجات شد و من هنوز نمی تونم به طور آبرومندانه شنا کنم. البته ناگفته نماند که تا حالا 5 بار کلاس شنا ثبت نام کردم! یعنی پشت کار در حد مرسدش بنز.
+
سوء تفاهم نشه سیگار نمی کشم ولی به سیگار کشیدن فکر می کنم.

[Tuesday, June 28, 2011]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]