این هفته یه ویزیتور از آلمان داشتیم. اصالتا سوئدی است و الان تو یکی از بزرگترین مراکز تحقیقاتی آلمان کار می کند. تئوری کار است و مشاور چند تا کمپانی خیلی معروف صنعتی است. پینوکیو اگه پیر شه قیافه اش می شه کپی همین آقاهه. از اون آدمای اروگنت – فانی است که خوراک من و دکتره است که بشینیم جملات قصارشو بگیم و بخندیم. امروز من و آدام و این آقاهه رفتیم ناهار بخوریم. هی از من راجع به ایران و وضعیت ویزا و کلی چیزایی که همه می پرسند سوال پرسید. هر چیزی که می گفتم اونم بلافاصله می گفت : I understand. یه جوری این جمله اش را دوست داشتم. مطئنا نمی فهمد ولی یه جور خوبی می گفت که انگار واقعا می فهمد.
تو راه برگشت به آفیس از جلوی ساختمان شیمی رد شدیم و من گفتم قراره اینارم منتقل کنند به ساختمان جدید ما. مطمئنا محیط دوستانه ای نخواهیم داشت. نمی دونم چرا اینا از ما زیاد خوششون نمیاد. خیلی جدی برگشته می گه:
Chemistry is a part of Physics and they don’t want to accept it!
از خنده مرده بودم. تو دلم گفتم بخاطر همین خب از ما خوششون نمیاد.

[Wednesday, November 17, 2010]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]