خونه بوی دوا و مریضی می داد. دستمال کاغذی هارا از رو زمین و کاناپه جمع کردم. پنجره را باز کردم، ماشین ظرفشویی را روشن کردم و زدم بیرون. حالا که برگشتم خونه یخ یخ است. هنوز کلاه و ژاکتم را در نیاوردم. گشنمه ولی یخچال خالی است. یه کم آب پرتقال مونده و یدونه ماست میوه ای. استاد راهنمام جواب ایمیلمو نداده. خیلی کارام عقب مونده. خیلی.
[Sunday, November 07, 2010]
[
Link] [
]
CopyRight © 2006 Takineh.blogspot