استاد راهنمام رفت فنلاند. یه چند روزی نیست. دیروز زودتر از آفیس رفتم و امروز صبح یه کم بیشتر خوابیدم. حالا در کل وقتی هم هست نمیاد آفیسمون سر بزنه و اگه کمتر کار کنم آخرش به ضرر خودم تموم می شه ولی خوب چی کارش می شه کرد از لحاظ روانی هم که شده نیم ساعت بیشتر خوابیدن وقتی که نیست انگار یه مزه دیگه ای داره.
+
از موقعی که هی من گفتم باباجون این هیدروژن رو چرا اینجا باید بگذاریم و اونم با من جوری برخورد کرد که انگار من حالی ام نیست و آخرش هم بعد از 4 ماه معلوم شد که حق با من بوده دیگه حرف پست داکم رو گوش نمی دم. ای پست داک از دست من عصبانی باش و از عصبانیت بمیر!
+
الان بیشتر از یه ماه است که داریم برای یه road trip برنامه ریزی می کنیم. خداوند آخر و عاقبتش رو خیر کند که هیچ رقمه چشمم از اکیپ همراهمون آب نمی خورد.

[Tuesday, May 11, 2010]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]