خونه دوش گرفتم و مسواک زدم و اومدم که امشب رو اینجا باشم. الانم گرمکنشو که دیگه مال من شده و چندین سایز برام بزرگه رو پوشیدم و سمت راستش دراز کشیدم. لب تاپ هم طبق معمول رو شکممه و دارم ول گردی شبانه ام رو می کنم. اونم در حال حاضر کردن نت های کلاسیه که فردا داره و قیافه اش جدی شده. به لب تاپم سرک می کشه و ازم می پرسه که داری وبلاگ می نویسی؟ زیر لبی یه هووم می گم و از اینکه فارسی بلد نیست و نمی تونه وبلاگم رو بخونه ته دلم خوشحال می شم. همین یه مزیت هم زبون نبودن به هزار و یه دردسر دیگه اش می ارزه.
[Thursday, January 22, 2009]
[
Link] [
]
CopyRight © 2006 Takineh.blogspot