جاناتان عطارباشی
جاناتان همکلاسی این ترمم، استفان هاوکینگ دانشکده مونه. البته بعد از عملی که تازگیا داشته به سختی می تونه راه بره و به تدریج قراره بهتر تر شه. جدیدا کشف کردم که جاناتان کلی اطلاعات در مورد خوراکی های طبیعی دارد چون بدنش به چیزهای غیر اورگانیک عکس العمل نشون می ده. از اونجایی که من همیشه به انواع و اقسام چایی های گیاهی و دم کردنی های مختلف علاقه داشتم تصمیم گرفتم که از این منبع جدید نهایت استفاده رو بکنم. به خصوص در جایی که دیگه دسترسی به عطاری تجریش ندارم. با اجازتون یه نوع چایی گیاهی که ده بارم اسمش رو گفت ولی من بازم یادم رفت رو دیشب امتحان کردم. قرار بود اثر خواب آور داشته باشه و منم چونان طفلی معصوم سرم به بالش نرسیده بخسبم تا خوده خود صبح. نشون به اون نشون که دیشب تا صبح عین جغد چشمام باز بود! نه تنها دیشب نخوابیدم بلکه الانم خوابم نمی بره.
هاها... یاده اون جکه افتادم که جای طوطی؛ جغد غالبه یه بابایی کرده بودن. می گفت نمی تونه حرف بزنه اما خوب توجه می کند. لوس شد. :p

[Thursday, October 23, 2008]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]