عیدتون مبارک :**
عرض شود تا ساعت 5 باید چهار تا مساله تحویل بدم که 2 تا شو حل کردم یکیشو گیر کردم و در مورد آخری هیچ ایده ای ندارم. لامصبا آخر عمری اندازه دبستان بهمون مشق شب می دن. بگذریم خواستم بگم خیلی عجله دارم ولی با اینحال گفتم بیام قبل از عید یه خودی نشون بدم. الان طبعا نمی گم که دلم سفره هفت سین، برنامه عید دیدنی و خلاصه بوی عید و این حرفا رو می خواد چون در این سال های اخیر اصلا دل و دماغ نداشتم و هیچ کدوم این رسوم رو به جا نمیاوردم. از روز چهار شنبه سوری بگیر تا سیزده بدر. پلاس می شدم تو خونه و فیلم می دیدم یا کتاب یه چیزی تو مایه های "مرگ قسطی" می خوندم که تیریپ افسردگی ام کامل شه! اگر هم این وسطا جایی می رفتم به ضرب و زور دیگران بود. فقط یه برنامه تجریش گردی قبل از عید و سمنوی زاهدی کوچه زغالیا بود که دوست داشتم.
امسال با زنیت مخلفات سفره رو کم و بیش مهیا کردیم ولی هنوز سفره نچیدیم. یه دونه ماهی قرمز آتشین جنگجو هم خریدیم که اسمش نارا است. امشب هم قراره بریم داون تاون و بترکونیم. حالامن کی مساله هام تموم شه و کی برسم خونه و کی زنیت بیاد و کی حاضر شیم و کی به مرحله کمرش باریکه، تی تی تاک تاک تیکه (مدل اون آخونده تو شهر قصه بخونین لطفا) برسیم و بزنیم بیرون دست خداست.
خلاصه کلام خوش باشید. عیدتون مبارک. خوش بگذره.
اگه رفتین تجریش جای منم خالی کنید.
آهان! تو رو خدا از این تبریک های عید کیلویی (ای میل) برام نفرستین چون در جا دیلیت می گردد. ;)