T
اسمش تی است. وقتی درو باز کرد دیدم سنش اونقدرام که فکر می کردم کم نیست. قد بلند و هیکلی است. موهای بلندی داره که پشت سرش بافته. یه دستش را به طور کامل تاتو کرده و اون یکی دستش پر از کک و مک است. گوشاش چهار تا سوراخ دارن و سر تا پا مشکی پوشیده بود. خوشامد گفت و اول آشپزخونه و بعد سالن کوچیک خونه رو نشون داد. جاتون خالی که قیافه منو می دیدین وقتی دیدم یه موتور سیکلت گنده و خفن وسط سالن جا خوش کرده! دیگه من تصمیمو گرفته بودم و تو دلم به کریس که می گفت تو و تی همخونه ای های خوبی می شین لعنت می فرستادم و یه جورایی ته دلم از دختره و تتو و لباسای سیاهش می ترسیدم. وقتی اتاق خواب و حموم دستشویی آینده ام رو نشون می داد اصلا دقت نکردم چون تو دلم تصمیمو گرفته بودم که اینجا به دردم نمی خورد. بعد سرتون رو درد نیارم که یه ساعتی اونجا بودم و گل می گفتیم و گل می شنفتیم و یه قهوه ام با همدیگه خوردیم و من الان در وضعیتی ازش خوشم اومده که دلم می خواد باهاش همخونه شم! تی یه رشته ای می خونه که توش بیولوژی داره و من سر در نیاوردم. (طبق معمول) بعد گفت که قراره پزشک شه. گفت که خیلی زیاد درس می خونه. تاتویی که رو دستش است یه دونه فلوت است وسط جنگل که دو تا دست اونو گرفتن و تو این هیری ویری یه قطار هم داره رد می شه. ترکیب قطار و فلوت منو یاده Locomotive breath جناب جتروتال انداخت. ازش پرسیدم که جتروتال گوش می دی و کلی ذوق زده شد و گفت که دو ماه پیش اومده بوده اینجا. و در این لحظه بود که من از درد فریاد می زدم* که چرا این کنسرت رو از دست دادم. حالا بگذریم...تی یازده ساله که موتور سیکلتش رو داره و عین بچه اش می مونه. گفت اگه دوست نداشته باشم موتورش رو بیرون از خونه نگهداری می کنه. پرزیدنت تیم راگبی دانشگاه بوده. منتها بعد از تصادفی که کرده و دستش رو جراحی کردن دیگه نه موتور سواری می کنه نه می تونه راگبی بازی کنه. هفته ای یک بار تو خونه برای بدبخت بیچاره ها غذا می پزه و براشون می بره. البته گفت بعدش آشپزخونه رو تمیز می کنه! الحق که آشپزخونه اش خیلی تمیز بود و برق می زد.
خونه یه حیاط خوشگل و گوگول داشت که یه ننو وسطش کار گذاشته بودن. بیچاره اومد بگه که ماهی یه بار یه نفر میاد و چمنا رو می زنه و 10 دلار خرجشه. منم این وسط فقط کلمه grass رو شنیدم و بعد که فهمیدم که منظورش گرس از اون لحاظ نیست کلی تو دلم به خودم خندیدم. آهان... حتی سیگارم نمی کشه. همین دیگه.


* این اصطلاح جدیده . وقتی می خوام بگم که خیلی ناراحت شدم اینو می گم که اونقدر این جمله به خودی خود خنده داره که بلکل ناراحتی ام رفع می شه.البته حرکات پانتومیم زنیت در خنده داری این اصطلاح بی تاثیر نبود. :))

[Saturday, March 15, 2008]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]