انگار زندگی با من سر شوخی دارد. تمام آرزوهام با تاخیر فاز به طور غیر منتظره ای برآورده می شن. درست وقتی که بی خیال اشون شدم. درست وقتی که پایه های زندگی ام را با چنگ و دندون عوض کرده و تازه روی غلتک افتاده ام. چرا وقتی همه چیز داره خوب می شه یهو یه سورپریز گنده سر راه آدم سبز می شه و چشمک می زنه؟ از این می ترسم که خودم خودمو دودر کنم، رفیق نیمه راه خودم شم و دوباره بزنم زیر همه چیز. آیا ارزشش رو دارد؟ نمی دونم...فقط از همه بیشتر از این ناراحتم که چرا به راحتی به همه اهدافم که بارها سرشون حنجره ام رو پاره کردم و تا حالا پاشون وایسادم شک می کنم. تغییر نباید به این سادگی و راحتی باشه. مگه نه؟

[Monday, May 07, 2007]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]