امروز اومدم یه کم با گراف هام ور برم و فرمتشون رو ردیف کنم که دچار چندشی بس بسیار گردیدم و بی خیال شدم.
تا اول بهمن فرصت دارم که مقاله ام رو بفرستم. از همین حالا می دونم که همه کارهام می مونه برای شب آخر و تا صبح جلوی کامپیوتر خشکم می زنه. پینوکیو آدم شد ولی من هنوز نه...
+
این جلسه فیلم بینیمون هم انگار مالیده. خیلی جالبه با اینکه هر سه هفته ای یه بار دور هم جمع می شدیم ،خیلی موثر بود و کلی جو فیلم بینی منو می گرفت و باعث می شد که در طول هفته خیلی فیلم ببینم. امروز خیلی هوس کرده بودم که یه فیلم حسابی با بحث و نقد ببینم.
الان یه عالمه فیلم ندیده و کتاب نخونده دارم که احتمالا تا عید وقت نخواهم که با لذت و بدون عذاب وجدان سراغشون برم.
+
چه برفی میاد بیرون!