مار و پله
من فکر می کردم این مدل روبوسی سه تایی که چند سالیه اینجا خیلی مد شده و بین همه جا افتاده، جزو رسوم مسلمون ها و عرب هاست ولی امشب فهمیدم روس ها این مدلی روبوسی می کنند.

+

من به دیدن خواب های عجیب و غریب عادت دارم ولی این خواب آخری بدجوری خنده دار بود. چند روزه هرچی بهش فکر می کنم هیچ تفسیر و نمادی نمی تونم از توش استخراج کنم.
خواب دیدم که با پرویز شهریاری مار و پله بازی می کنم!
چه ربطی داره آخه؟!

+

اینروزا من و دکتره در حضور دیگران از بس که بی خودی می خندیم و خودمون و دیگران را مسخره می کنیم تبدیل شدیم به دو موجود منفور و غیر قابل تحمل. آخر سر زبونم لال بعد از صد و بیست سال که اسم شوهر من طغرل و اسم شوهر دکتره چنگیز خان شد، بیشتر خواهیم خندید!

[Wednesday, November 08, 2006]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]