نجواهای شبانه

"در این ماه ها، افکار زیادی را دفن کرده ام و برای آن ها قبر کوچکی کنده ام."

امروز کتاب "نجواهای شبانه" نوشته "ناتالیا گینزبورگ" ترجمه "فریده لاشایی" را تموم کردم. در یک کلام فوق العاده بود. اثری کم حجم، موثر و عمیق. از اون کتابایی است که با خوندن آن یکجور حسی روی دلم باد می کند و قلمبه می شه و فکر می کنم که خودم و نویسنده اش فقط می فهمیم که چی می گه. عین بعضی از آهنگ های پینک فلوید که هر وقت گوش می کنم فکر می کنم که بیانگر یک حس خیلی خصوصی و خاص خودم است که انگار فقط برای من آن را کامپوز کرده اند! دلم نمی خواد اینجا داستان نجواهای شبانه را تعریف کنم. اگرم بخوام نمی شه چون مساله روایت نیست. مساله اون حسی است که منتقل می کند. درد اصلی اش سکوت است.اون سکوتی که در رابطه ها شکل می گیرد. جمله ها و واژه های بی اهمیتی که با یکدیگر رد و بدل می کنیم تا بلکه سکوت را از در برانیم. چنین گفتگو می کنیم زیرا دیگر نمی دانیم که چگونه باید گفتگو کرد! و در پشت آنها غم گینی غیر قابل تسلایی کمین کرده است. من اگر نویسنده بودم آرزو داشتم این کتاب نوشته من بود.

+

بخاطر علاقه شخصی ام همیشه به طرح های روی جلد کتاب ها دقت می کنم. طرح روی جلد کتاب اثر جناب پیکاسو با نام "زن با یک کلاغ" است. این نقاشی را پیکاسو در blue period کشیده است. اینطوری که من دستگیرم شد در این دوره او از بارسلونا به پاریس می آید و در اکثر کارها از رنگ آبی استفاده می کرده و به وسیله این رنگ احساس غم و حزن را به بیننده منتقل می کرده است که محرک اصلی او برای کشیدن نقاشی های این دوره که خیلی احساساتی و غم انگیز هستند، خودکشی یکی از نزدیکترین دوستانش بوده است. البته باید درنظر گرفت که پیکاسو در این دوره خیلی جوان بوده و برای اولین بار دور از خانه و بی پول بوده است.
خلاصه تمام علائم غم اندیشناکی درونش وجود داشته است. به نظر من، انتخاب این نقاشی برای جلد روی این کتاب خیلی مناسب است. البته وقتی کتاب تموم شد و مطالبی در مورد این نقاشی در اینترنت پیدا کردم و برای مدتی به مونیتور ام خیره شدم به این نتیجه رسیدم. حیفم اومد در اینجا در موردش صحبت نکنم.

+

کتاب نجواهای شبانه کم حجم است.من اصولا از کتاب های کم حجم زیاد خوشم نمیاد. به همین ترتیب از داستان های کوتاه. (خوشم نمیاد به این معنی نیست که نمی خونم یا لذت نمی برم!!) احتمالا باید به یک روانپزشک مراجعه کنم تا ببینم این خصلت مربوط به کدامین عقده در درونم است! کتاب تنهایی پر هیاهو یکی از تاثیرگذارترین کتاب های کم حجمی است که تا حالا خوانده ام. نزدیک دو سال پیش تا حدی تاثیر گذار بود که بعد از خواندن آن تصمیم گرفتم که وبلاگ بنویسم و به همه توصیه می کردم که حتما اونو بخونند. اونموقع افراد زیادی کتاب تنهایی پر هیاهو را نخوانده بودند. امروز هم در اینترنت اسم کتاب نجواهای شبانه را سرچ کردم و دیدم در موردش کسی چیزی ننوشته است. دلم سوخت... اگر تا حالا نخوندینش و اهل کتاب هستید سراغش بروید.

[Tuesday, September 05, 2006]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]