حالا خر بیار و روانشناسی بار کن...
دختره که همیشه از صورتش بزک رنگ و وارنگ سرازیر می شه.حسابی به خودش سرخاب سفیداب می مالد. تو مهمونی ها هم مژه هایش را به سبک کنیز حرمسرا سیاه می کند. با چنان شور و حرارتی حرف می زند که به تته پته می افتد. آنقدر ورجه ورجه می کند که روی صندلی اش بند نمی شه.جوری از مشکلات محل کارش صحبت می کند که انگار به سیخ می کشندش...
برادر خرفتش از خودش بدتره. پر از اعتماد به نفس. از اون شخصیت های گه درجه یک، بطور مثال فقط ویسکی می خورد و اگه تو مهمونی ویسکی نباشد لب به چیز دیگه ای نمی زند. عین مگس بیخ گوش آدم ویز ویز می کند. ویز ویز های سمج و یکنواخت. برای مخ زدن از روش هایی استفاده می کند که سالهاست از تاریخ مصرفشون گذشته... وقتی حرف می زنه با همه حواست باید گوش بدی تا جمله های قلمبه سلمبه در هم پیچیده اش را درک کنی...جمله های پر از گره... پر از پیچ و واپیچ و ارجاع... حشو و زوائد تمام نشدنی... همیشه فرقون فرقون حرف های بیات و صد من یک غاز ذخیره دارد. عاشق تریپ روانشناسی است... دوست دارد هر حرکتی که ازتون سر می زند تحلیل کند. چرا خفه نمی شه؟! حالا خر بیار و روانشناسی بار کن...اگر بهش رو بدی یک چاقوی هندسی بر می دارد و هجوم می برد به مختون، تصحیح می کند، پاکش می کند، ناقصش می کند و در چند قالب محدود به مغز محدودش می گنجوند.
پووف!...چقدر بی شعور است! مگه نمی بینه گیلاس من تموم شده؟!
[Tuesday, August 22, 2006]
[
Link] [
]
CopyRight © 2006 Takineh.blogspot