من هیچ وقت این دربون های دانشگاه را درک نکردم. اونموقع که کارت داشتم هر روز کارتم را می دیدند. حالا که کارت ندارم یک بار هم بهم گیر نداده اند!

+

شب ها رو دوست دارم. غالبا شب ها دیرمی خوابم. اگر فیلم نبینم یا کتاب می خونم یا درس.عادت دارم وسط کارام پا می شم، پرده را می زنم کنار و تو کوچه را نگاه می کنم. اگرم خیلی به خودم حال بدم یک لیوان شیر ضمیمه اش می کنم. از موقعی که چراغ های کوچمون را عوض کرده اند و جاش چراغ های پرنورتر گذاشته اند دیگه وقتی بیرون را نگاه می کنم دلم نمی گیرد و شبا بیشتر بیدار می مونم.

+

آره! دقیقا به اون نقطه رسیدم که باید برم. اونقدرم تو رویا سیر نمی کنم که فکر کنم این پروسه نسکافه فوری است که آب جوش رویش بریزی و سربکشی. فقط یک کم حمایت می خوام و آرامش. همه بار روی دوش خودمه به اضافه خنثی کردن انرژی های منفی وارده. بعضی وقت ها آدم احتیاج به حمایتی دارد که هیچ چیزی نمی تونه جاش را بگیرد. نگاهی که بگه می تونی و بهم اعتماد بنفس بده.حمایتی که می توند با گوش دادن به حرفام و تعقیب دورادور کارام باشه. نمی تونم حالی کنم که آخرین چیزی که می خوام حمایت مالیه!

[Sunday, August 20, 2006]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]