ریزنمره
دیشب از سرما از خواب پریدم و دستشویی رفتم. وقتی برگشتم دیگه خوابم نبرد و به تمام وقایع تلخ و شیرین زندگی ام فکر کردم. آخرین سوژه ای که بهش فکر می کردم ریزنمره هام بود.شیطونه می گه همین امروز برگردم برم دنبال کارام.
کسی می دونه برای آزاد کردن ریزنمره های فوق ام چقدر باید بدم؟ هیچ راه دیگه ای بجز پول دادن برای گرفتن ریزنمره ها وجود ندارد؟
دوستم می گه در این مملکت برای انجام کارها یا باید پول داشته باشی یا کفش آهنی پات کنی!
پووف! پشت مخم درد می کنه.

[Thursday, July 20, 2006]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]