کم توقع

برای ایجاد تنوع در زندگی گاهی تغییر دادن رنگ لاک ناخن، روتختی اتاق خواب و زنگ گوشی موبایل کافی است...
برای ایجاد هیجان در زندگی گاهی رد کردن چراغ راهنمای زرد، پریدن توی آب یخ بعد از سونا کافی است...
برای ایجاد عشق در زندگی گاهی غذا دادن به اردی* کافی است!


*اسم این شازده پسر که عکسشو می بینین، اردشیر (اردی) است.قبلنا از سگ مثل سگ می ترسیدم تا اینکه یک روز تصمیم گرفتم که دیگه نترسم! وقتی نازش می کنم خودشو لوس می کنه، می پره بغلم و شروع میکنه به لیس زدن . قسمت کمدی جریان از همین جا شروع می شه . از اونجایی که من خیلی قلقلکی ام، می پیچم بخودم و ریسه می رم تا اونجایی که نفس ام بند می آید و یکی بزور اردی را دور می کند. اون بیچاره هم گناهی نداره، وقتی منو می بینه که انقدر به خودم می پیچم فکر می کنه که دارم باهاش بازی میکنم و بیشتر از سر و کولم بالا می ره. یکی از عادت های بدش اینه که موقع رانندگی می پره بغل راننده. این عکس را هم من از دختر عموم و اردی در حال رانندگی گرفتم. اینروزا شدیدا هوس کرده ام که یک سگ را به فرزندی قبول کنم. فعلا در مرحله شستشوی مغزی خانواده به سر می برم!

گفتگوی من و پدرم

دختر: می خوام یک سگ بیارم خونه.
پدر (با خونسردی) : لازم نیست زحمت بکشی! در حال حاضر یدونه داریم،احتیاج به دیگری نیست! (لازم به توضیح نیست که منظورشون از اون یدونه، منم!)

[Saturday, July 01, 2006]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]