صدمین سالگرد تولد ساموئل بکت
من فکر کنم بارها در این وبلاگ مراتب ارادت خود را نسبت به جناب بکت اعلام داشته ام! چند وقت پیش در نشریه با شما نیستم! چشمم به
صدمین سال تولد ساموئل بکت افتاد. تا قبل اینکه همه لینک های مربوطش را نخوانده بودم نخواستم که لینکش را در وبلاگم بگذارم. اگر به کارهای بکت علاقه مندید پیشنهاد می کنم که حتما لینک های داده شده در آن را مطالعه کنید. بعد من عکس بکت را ندیده بودم. بنظرم قیافه اش خیلی بهش میاد!
+
یادتونه چند وقت پیشا در مورد یک تور اروپاگردی اینجا نوشته بودم. جناب
میرزا با اون تور اروپا را گشتند و سفرنامه شون را هم خواندیم. حالا عکس های سفرشون را با توضیح مختصری در مورد هر عکس در
فوتوبلاگ میرزا می تونین ببین.
با یکی از دوستام در مورد این نوع تورها که در مدت تقریبا یک ماه کشورهای متعددی را می گردند صحبت می کردیم. دوستم عقیده داشت که اینجوری اصلا فایده ندارد. مثلا با یک روز گردش در ونیز نمی شه اونجا را گشت. باید مدت طولانی تری را در هرجا باشیم تا بتونیم با روح اون مملکت ارتباط برقرار کنیم! نظرش منو یاد درس خوندن بعضی از دوستام انداخت. بعضی ها بخاطر وسواسی که دارند (اسمشو دقت می گذارند) اونقدر در جزئیات غرق می شن که نمی تونن دید کلی تری را نسبت به موضوع داشته باشند و خیلی وقتا اصلا وقت نمی کنن که کلیتی از موضوع را دریافت کنند. مثل اونقدر در بررسی نحوه بدست آوردن فرمول شماره 2 درجا می زنند که از کل غافل می شن. من خودم ترجیح می دم همیشه یک دید کلی تری نسبت به درسی که می خونم داشته باشم بعد برم سراغ جزئیات مساله. یعنی اول سعی می کنم ببینم چه چیزی را مطرح کرده و چه چیزی را بدست آورده بعد وارد جزئیات بشم و ببینم مثلا چطور از عبارت (فرمول) شماره 9 به عبارت شماره 10 رسیده.(نمی دونم منظورم را تونستم برسونم یا نه!) خلاصه من ترجیح می دم اول با یک چنین توری دنیاگردی کنم بعد دونه دونه برم سراغ کشورها و سر وقت با روح هرکدوم ارتباط برقرار کنم!
+
گاهی فکر می کنم من خیلی وقتا با دروغ نگفتنم باعث رنجش خیلی از اطرافیان ام شده ام. احساس می کنم یک نوع خودخواهی و از خودراضی بودن پشت دروغ نگفتنم پنهان است. خودخواهی به این معنی که با گفتن حقیقت بارم سبک تر شده و از خودراضی بودن به این معنی که "من همینم که هستم!" اگر منو می خواهین باید همینجوری قبول کنین!
متن نقطه الف "
در ستایش دروغ" بنظرم جالب بود!