نامی نیست
سين هفتم
سيب سرخي ست
حسرتا
كه مرا
نصيب
از اين سفره سنت
سروري نيست.
شرابی مرد افكن در جام هواست
شگفتا
كه مرا
بدين مستي
شوري نيست
سبوي سبزه پوش
در قاب پنجره
آه
چنان دورم
كه گويي جز نقش بي جاني نيست
وكلامي مهربان
در نخستين ديدار بامدادي
فغان
كه در پاسخ و لبخند
دل خنداني نيست
بهاري ديگر آمده است
آري
اما براي آن زمستان ها كه گذشت
نامي نيست
نامي نيست
"احمد شاملو"
[Tuesday, March 28, 2006]
[
Link] [
]
CopyRight © 2006 Takineh.blogspot