دوغ و دماغ
دوستی داشتم که در ذهن او تمام چیزهای دنیا دو نوع بودند: بی کلاس و با کلاس! فکر کنم که یک لیست بلند بنابر سلیقه خود نوشته بود که در آن همه چیز را طبقه بندی و ارزش گذاری کرده بود. یادمه یک بار بهش گفتم که شبها بد خواب شده ام و دیر خوابم می برد. گفت: یک چیز بی کلاسی را بهت می گم، اگر اونو بخوری مشکلت حل می شه! قیافه من وقتی شنیدم که اون چیز بی کلاسی "دوغ" است، دیدنی بود. خلاصه این دوست ما اگر می شنید که امروز من فیلم مکس را دیدم و در حین دیدنش چیپس و پفک هم خوردم، احتمالا خودش را می کشت که چرا یک زمانی با من دوست بوده. :))

+

امروز که داشتم این فیلم را می دیدم همش یاد چهار شخصیت بی ربط بودم که در دنیا فکر کنم فقط من یک ربطی بینشون پیدا کردم! فرهاد آییش، گوس ریاضیدان*، شوپن موسیقیدان، هنرپیشه فیلم pianist (اسمشو نمی دونم ولی عاشق ترکیب کج و کوله شم. X:)
ربطش بر می گرده به فرم دماغشون!
*از تمام مطالعات تاریخ علمی که یک زمانی داشتم فکر کنم فقط فرم دماغ ریاضیدانها یادم مونده! ریاضیدانهای بزرگ اکثرا دماغ های عقابی خاصی دارند که بطرز شگفت آوری چهرشون را باهوش کرده.

+

اینروزا غیر از چهار نیروی اصلی طبیعت که وجود دارند، یک نیروی جاذبه جدید کشف کردم که بین من و تختم جریان دارد. عین این عروسکا به محض اینکه افقی می شم، چشمام هم میاد و خوابم می برد. نه به اونروزایی که تمام شب پام را مثل دم سگ تکون می دم تا شاید خوابم ببره، نه به حالا که عین مرغ کرچ چسبیدم به تختم و زندگی ام تو خواب می گذره!

[Wednesday, January 25, 2006]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]