حل پذیر یا حل ناپذیر، مساله این است!
مسائل دو جورند: یا حل پذیر هستند یا حل ناپذیر. این که اثبات کنی و به این نتیجه برسی که یک مساله حل ناپذیر است یک قدم خیلی بزرگیه. در واقع مساله ات حل شده است: مساله حل ناپذیر است!

+

تا اونجایی که یادمه می گن وقتی زمان سریع سپری می شه که به آدم خوش می گذرد و برعکس زمانی که به آدم بد می گذرد، زمان کند می شه. اما نمی دونم چرا تازگی ها هم اوقات به کام نیست و هم زمان مثل برق و باد می گذرد. آدم تا میاد بخودش بیاد می بینه که هفته ها و ماه ها و فصل ها و سال ها و تولد ها به یک چشم بهم زدن تموم می شن.

+

خونه ما با اینکه تمام شوفاژها روشن اند،عین قطب شمال سرد شده. می خوام یکی از اون کلاه پشمی های دوران بچگی که تا روی گردن آدم را می پوشونه و فقط جای چشمها یک روزنه دارد ، سرم کنم. عین مومیایی ها برم تو کیسه خواب و فقط دستامو بیرون بیارم تابتونم پشت کامپیوتر کار کنم. هر از گاهی هم عین اهالی سیبری یکی دو جرعه ودکا با گوشت خوک بخورم تا شاید گرمم بشه!

+

من چرا فیلم های تارکوفسکی را ندیدم؟ :(
اصلا من چرا یاد تارکوفسکی افتادم؟

[Sunday, January 01, 2006]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]