کیت کت با چایی و دیگر هیچ

از یک استاد دانشگاه در یک محیط آکادمیک انتظار چنین برخوردی را نداشتم. پر از دروغ و تزویر و وقاحت. انگار به جای چندین سال تحصیل در اروپا در یک بنگاه دلالی کرده. اجازه استفاده از دستگاهی که دارد خاک می خورد را بهمون نداد.
من موندم و دو ماه دیگه و حوضم...

+

جدیدا خوابام همش در خونه و اتاقم اتفاق می افتند. از خواب که بیدار می شم قاطی می کنم که کدوم یکی خوابه! یاد اون جمله ای از چین چوانگ تسه می افتم که می گفت : "من یک بار خواب دیدم پروانه ام، و حالا دیگر نمی دانم آیا چوانگ تسه ام، که خواب دید پروانه است، یا پروانه ام که خواب می بیند چوانگ تسه است."

+
بعضی وقتا هیچ چیزی به اندازه حموم رفتن نمی چسبه و از اونم بالاتر هیچ چیزی به اندازه مخلفاتش بهم آرامش نمی ده.مخلفاتش شامل اینان: چسبیدن بوی شامپو و صابون به من ،نوشیدن یک لیوان چایی داغ و کیت کت، کشیدن سوهان به ناخن ها( نه کوتاه نه بلند) و یک لایه لاک بی رنگ، ابرو برداشتن تا موقعی که مطمئن بشم لنگه به لنگه شده اند و از این بیشتر نمی تونم خرابشون کنم، به تن کردن یک دست لباس خواب نخی و نرم بعد از اینکه کلی با حوله کلاهدارم ول گشتم، گفتن یک" به درک" غلیظ به تمام مشکلات، زیر و رو کردن ذهنم برای پیداکردن چند تا سوژه خوب برای فرورفتن در رویا، گوش دادن به موسیقی تا وقتی که چشمام گرم خواب شن.

[Monday, December 12, 2005]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]