جزء و کل

جزء و کل را به دوستی قرض داده بودم که بهم بر نگرداند* و بعد از آن انگار تخم این کتاب را ملخ خورده بود که هیچ جا گیرش نمی آوردم.چند روز پیش که با شقایق جلوی پنجاه تومنی قرار داشتم بخاطر اینکه یک ربع زودتر رسیده بودم تصمیم گرفتم با معشوق های دیرین خود (کتابفروشی های خیابان انقلاب) تجدید دیدار کنم و تصادفا در یکی از آنها این کتاب را پیدا کردم.برای بار چندم شروع به خواندنش کرده ام.

اسم هایزنبرگ و نظریه اصل عدم قطعیتش حتما بگوش خیلی ها خورده است. دانشمند فیزیکی یکی از بنیانگذران مکانیک کوانتومی و یکی از تدوین گران ریاضیات نفس گیرش می باشد. انیشتین بعنوان یکی از مخالفان عمده نظریه اصل عدم قطعیتش شناخته شده است و تا زمان مرگش باز هم زیر بار قبول این نظریه نرفت. مخالفت و استدلالات او در برابر مکانیک کوانتومی شبیه استدلالاتی بود که مخالفانش در رد نظریه نسبیت می کردند. جمله معروف انیشتین که می گوید: خدا شیر یا خط بازی نمی کند!، فراموش نمی شود.**
در این کتاب، هایزنبرگ سخن خود را از نخستین آشنایی اش با نظریه اتمی آغاز می کند و به قلمروهای مختلف سر می زند. جزء و کل سفره ای است رنگارنگ از نظریات او و بحث های دانشمندان بنام و همدوره اش مانند نیلس بور، انیشتین، شرودینگر، دیراک، پاولی،... در زمینه های مختلف علم، هنر،فلسفه، زبان،... . از مرزناپذیری علوم و فلسفه علم سخن می گوید.همانطور که از اسم کتاب معلوم است بیشتر به کتاب فلسفی شبیه است تا علمی صرف. دغدغه هایش در مورد هنر و موسیقی در جای جای کتاب مشهود است.(سازی که او می نوازد، پیانو است) با این حال بحث اساسی اش حول فیزیک مدرن و مکانیک کوانتومی می چرخد و در کنارش می توان از بحث های موضوعات دیگر به عنوان چاشنی کتاب لذت برد. در جایی می گوید وقتی بحث اتم در میان باشد، زبان را فقط به آن صورت می توان بکار برد که در شعر بکار می رود، با در نظر گرفتن این موضوع که وقتی راجع به اتم صحبت می شود باید خیلی جانب احتیاط را داشت! نیلس بور دوست صمیمی هایزنبرگ، نظریه کوانتومی را درست ماند نقاشی که از قلم موها و رنگ های خود استفاده می کند، بکار می رود. قلم موها تصویر را مشخص نمی کند. رنگ هیچ گاه واقعیت کامل نیست ولی اگر نقاش تصویر را در ذهن خود داشته باشد با استفاده از قلم مو می تواند تصویر ذهنی خود را هرچند ناقص به دیگران منتقل کند.

نوشته ام را با جکی که در مورد هایزنبرگ گفته می شود، به پایان می رسانم.: Heisenberg may have been here, but it’s not certain!

*البته خودم هم از کسی قرض گرفته بودم و بهش پس نداده بودم! چیزی که عوض داره...
** در یکی از بحث هایی که بور و انیشتین داشته اند بور در جواب او می گوید: ما هم وظیفه نداریم برای خداوند در اداره کردن جهان تعیین تکلیف کنیم!

[Saturday, November 19, 2005]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]