اصل لوشاتولیه
اگر يك perturbation (آشفتگي، اختلال) به يك سيستم وارد بشه، باعث ميشه كه اين سيستم از حالت تعادل خارج بشه.
اين perturbation ميتونه تدريجي يا ضربهاي (ناگهاني) يا پريوديك باشه. براي اينكه سيستم دوباره به تعادل برسه، يك مدتي طول ميكشه كه اين مدت زمان، نسبت مستقيم با نوع سيستم (درجهي حساسيت) و شدت perturbation داره. اين فرايند بالاخره سپري ميشه. كه از هرچيزي بيشتر خود سيستم ميتونه به خودش كمك بكنه تا زودتر به تعادل برسه.
جالبيه اصل لوشاتوليه در اين نكته است كه حالا سيستم به يك تعادل جديد ميرسه.
اين تعادل ثانويه كاملاً با تعادل اوليه
فرق داره. ديگه اين سيستم ثانويه، همون سيستم اوليه با همون كيفيت سابق نيست. البته اصلاً بحث سر اين مساله نيست كه سيستم اوليه بهتر بوده يا الان سيستم ثانويه بهتره. فقط بحث سر تغييريه كه پيش مياد و تغيير در جهتي پيش ميره كه از سيستم در برابر هرگونه perturbationي محافظت كنه.
در طي اين فرايند تبديل از اوليه به ثانويه (نقاهت) يك مقدار
ترس و تيك وارد سيستم جديد ميشه. خلاصهي همهي اينها اينكه سيستممون يك مقدار
محتاط تر ميشه!
*دوستم
گاو حدود دو سال پیش بخاطراینکه وبلاگ نداشتم ، لطف کرد واین متن را در وبلاگش چاپ نمود. (خودم این نوشته ام را خیلی دوست داشتم)
+
الان میخوام تصحیحاتی را در آن بوجود بیاورم.
من فکر می کردم که همیشه perturbation از خارج به یک سیستم وارد می شود و با صبر و زمان دادن می توان آن را به سمت صفر میل داد و بتعادلی جدید رسید. ولی بعد فهمیدم که بعضی از سیستم ها perturbation را در ذات خود دارند و خود بنوعی مولد آنند و همیشه به سمتی میل می کنند که هیچ وقت به تعادل و آرامش نرسند! گویی آرامش بر آنان و اطرافیانشان حرام است!
** بعد می خواستم بگم من به اندازه ببعی شیمی بلد نیستم. فقط بعضی از مفاهیم بطور شکسته و بسته از گذشته در ذهنم باقی مانده است.