بگذار همه جا بوی آب بدهد
یادمه سال پیش همین موقع ها در همین وبلاگ نوشتم:
جهالت جسارت میاره. امیدوارم شانس هم بیاره!*
چند وقتیه این جمله جزو چیزایی است که یک گوشه ذهنم جا خوش کرده و در حالی که انگشت اشاره اش را بسمتم گرفته صدای خنده مسخره آمیزش را می شنوم. الان که زمان گذشته و اون پستی که نوشته بودم جزو گذشته بحساب می آید می فهمم کسایی که فکر می کردم جاهل اند و جسور از صد تا ….** مثل من که که ادعام گوش فلک را پاره می کرد، عاقل تر و محافظه کارتر و "موفق تر" هستند.
یکی از بدترین حس هایی که یک آدم در زندگیش می تواند تجربه بکند احساس حماقت است و یکی از احمقانه ترین تسکین هایی که می تواند بخودش بدهد این است که پشیمون نیستم!
*** این یک ضرب المثل ترکی استامبولی است. جهل به معنای عدم توانایی برای بررسی شرایط و موقعیت و تجزیه و تحلیل آن است و بعبارتی به کسانی گفته می شود که جسارتشان از روی جهل و ندانستن عواقب کاری است که انجام می دهند. نه جسارتی که با تن دادن و بجان خریدن عواقب پدیده ای بهمراه باشد.
** لطفا جای خالی را با کلمه ای مناسب پر کنید.
+
تمام پنجره های خانه را باز می کنم. در مدت کوتاهی خانه سرد می شود. هوای خنک که به پوستم می خورد احساس تازگی می کنم. نفس عمیق می کشم. بگذار هوا جریان پیدا کند. صدای سمفونی شماره 40 را بلند می کنم. بگذار موتسارت سر خوشم کند.*** رومبلی ها را صاف می کنم، کوسن ها را با نظم می چینم. بگذار دامن مبل ها مرتب باشد. ظرفها را از روی میز جلوی تلویزیون جمع می کنم و شروع به تمیز کردن آشپزخانه می کنم. بگذار اجاق گاز برق بزند. همه خانه را جارو می کشم. رو تختی ام را عوض می کنم. بگذار همه جا بوی آب بدهد. گرد برگ گل ها را با دستمال می گیرم و با آب پاش نمناکشان می کنم. بگذار آنها هم احساس شادابی کنند. حمام را برق می اندازم. آینه اش را تمیز می کنم. بگذار در وانی تمیز آبتنی کنم و در آینه ای شفاف بخود بنگرم. از حمام که در می آیم پابرهنه در تمام خانه راه می روم. به این فکر می کنم که کارهای مفیدی بجای قبرستون کهنه شکافتن و زانوی غم بغل کردن می توان انجام داد. بگذار در گورهای خود بپوسند.
آخیش... الان خیلی بهترم. :)
*** یک لینک خوب می خوام بدم.
هایدن، اتفاق و دعوت به شنیدن