هانتا ؛ اندوه جهانی عمیق

همین طور که با نرم افزار Matlab افتاده بودم به جون data هام تا یک چیزی از توش دربیارم و برای presentation فردا آماده اش کنم، سری به وبلاگ پیام یزدانجو زدم که مدتها بود نخوانده بودمش و از این طریق وبلاگ اگنس را پیدا کردم. در آنجا کتاب تنهایی پر هیاهو را معرفی کرده و از شخصیت هانتا و افکارش سخن گفته. قسمتی از متن را در اینجا آوردم. بقیه اش را هم حتما بخوانید.

به «قصه‌ی عاشقانه»‌ی سی و پنج ساله اش که پا می‌گذاری، پر می‌شوی از کتاب. دنیایش در انبوه کتاب‌ها خلاصه شده _ و علی‌رغم اراده‌ی خودش دانشی به هم رسانده _ و آبجو _ آنقدر آبجو خورده که استخری با طول پنجاه متر یا به قد یک برکه‌ی پرورش ماهی می‌شود _ می‌نوشد تا به قلب آنچه می‌خواند بهتر راه یابد. او به مدد کتاب فهمیده است آسمان از عاطفه بی بهره است _ نه آسمان عاطفه دارد و نه انسان ِ اندیشمند _ کتاب را که می‌بیند با پیشبندش آن را پاک می‌کند، بازش می‌کند، عطر حروف چاپ شده اش را می‌نوشد، جملات زیبای کتاب را به دهان می‌اندازد و مثل آب‌نبات می‌مکد یا مثل لیکوری می‌نوشد. خواب‌هایش پر از کابوس کتاب است. برای کتاب‌هایش مراسم عشای ربانی به جا می‌آورد....

[Tuesday, November 08, 2005]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]