Lost for words
هر دو از بی پردگی کلامم یکه خوردیم و تا چند دقیقه هیچ یک سخنی نگفتیم. همه چیز برهنه و به شدت دیوانه وار بود، اما هر چه بود حقیقت را گفته بودم. نخستین فکرم این بود که پوزش بخواهم، اما در حالی که کلمات در فضای میان ما معلق بودند، همچنان مفهوم خود را می رساندند و سرانجام احساس کردم که مایل به پس گرفتنشان نیستم. تصور می کنم هر دو پی برده بودیم که چه می گذرد، اما این ادراک،بیان جملات بعدی را آسانتر نمی کرد.

[Thursday, September 15, 2005]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]