دور،دور...
بعد از دو دور پیاده روی در جاده سلامتی باشگاه انقلاب، روی یکی از نیمکت های رو به زمین گلف می نشینمم . و در بطری آب معدنی ام را باز می کنم و طبق عادت همیشگی ام در دو نفس بطری را سر می کشم. با نگاه کردن به زمین های سبز مقابل که تازه بهشون آب دادند و بوی دلچسب چمن را می دهند آرام تر می شوم. همیشه بازی گلف را دوست داشتم و هر دفعه با خیره شدن به زمین های گلف به این فکر می کردم که دلیل این همه جذابیت گلف چه چیزی می تواند باشد.
وجه تمایز عمده این ورزش با بقیه ورزش هایی که با توپ انجام می شود این است که در گلف هیچ وقت توپ به سمت آدم بر نمی گردد! وقتی به توپ ضربه می زنی ازت دور می شود و تا بدنبالش نروی برگشتی وجود ندارد و هر موقع دلت بخواهد می توانی دنبالش بروی و بهش برسی و اگه دلت خواست بهش ضربه دیگری بزنی و باز از خودت دورش کنی. دور، دور...

[Tuesday, May 31, 2005]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]