دلم یک چمدون قرمز می خواد که باهاش برم پاریس...
دلم یک دشت بزرگ چمن می خواد که وسطش یوگا کنم...
دلم یک ارکستر بزرگ موسیقی کلاسیک می خواد که تنها شنونده اش من باشم وبرام مهتاب را بزند...
دلم یک دامن بلند سفید می خواد که کنار دریا بپوشم و بنشینم شن بازی کنم...
دلم یک هواپیما می خواد که خلبانش من باشم...
دلم یک قیچی می خواد که خودم باهاش موهام را کوتاه کنم...
دلم یک تخم مرغ شانسی می خواد که از توش یک انگشتر در بیاد...
دلم یک باغچه می خواد که باغبونش من باشم...
دلم یک آسمان پر از ستاره می خواد که تمام شب بهش نگاه کنم...