بشکنید، بشکنید این لوح های کهن را!
در مقطع دکترا بطور وضوح و در مقطع فوق لیسانس با وضوح کمتراستادان راهنما تمایل خیلی کمی برای قبول کردن دختران بعنوان دانشجوشون دارند.
اگر من این مطلب را دو سال پیش شنیده بودم از بیخ و بن محکوم می کردم و رگ فمینیستی گردنم می زد بیرون و شاکی می شدم. ولی حالا که دایره دیدم محدود به خانواده ام و معدود دوستانی که دورو برم را گرفته اند و بازه خیلی کوچکی از طیف اجتماع را تشکیل می دهند نیست، به موضوع می تونم با تعصب کمتر و واقع بینی بیشتری نگاه کنم. از موقعی که نصف هفته را در خوابگاه هستم احساس می کنم که چقدر از قشر عظیمی از اجتماع بدور بوده ام و غافل از طرز تفکر حجم عظیمی از دخترای جامعه مون بوده ام. با خیلی هاشون ( حدود 98%) که صحبت می کنم به استادان راهنما حق می دهم. وقتی که هدف غایی و نهایی اکثرشون پیدا کردن یک شوهر خوب و رها کردن درس و گذاشتن مدرک تو کوزه و خوردن آبش می باشد، دیگه جایی برای بحث باقی نمی موند.تعریفشون از یک شوهر خوب هم به یک پله پرش است که اونارو به آرزوهاشون برسوند و مابقی عمرشون بتوانند پاشونو رو پاشون بندازند و آسوده (از دید خودشون) زندگی کنند. خیلی از دخترا به محض اینکه شوهر می کنند جدیتشون در کارشون کمتر می شود و کارشون و موفقیت در این زمینه براشون یک پارامتر رده چندم می شود. انگار که درس خوندنشون تا این مقطع هیچ تاثیری در ذهنیتشون نداشته و فرقی با مادر بی سوادشون نکرده اند! خیلی هاشون فکر می کنند که اگر کار کنند ، از لطافت زنانگی شون کم می شود و اصلا جزو وظایف یک زن نمی باشد! و مدرک را صرفا از روی بیکاری یا بالا بردن پرستیژ شون می گیرند! تا وقتی که دخترای جامعه خودشون را به عنوان یک شخص مستقل از هر لحاظی قبول نکنند و این نقش را نپذیرند ، چه کسی می تواند ذهنیت جامعه را نسبت بهشون عوض بکند؟! تا وقتی که به داشتن یک نقش انگل وار تن بدهند و به رسوبات ذهنی به ارث رسیده از گذشتگان در مورد زن بودن و زنانگی با دیده بازبینی نگاه نکنند و چشم بسته قبولشون کنند و سعی در تغییرشون نداشته باشند ، چه کسی می تواند ذهنیت جامعه را تغییر دهد؟!
**لطفا آقایانی که جنبه ندارند این پست را نخوانند!