ولنتاین در اینجا
بچه که بودم، یک خانم هندی یک ترم معلم زبان انگلیسی ام بود. خانمی بود بلند با چشمانی براق و خنده هایی بسیار شیرین. شو هرش ایرانی بود و به خاطر او اینجا زندگی می کرد. انگلیسی را با لهجه هندی اش صحبت می کرد و سعی عجیبی داشت که ما هم accent مون مثل اون بشه! عاشق کشورش بود و لحظه شماری می کرد که تابستون بشه و برای تعطیلات به هند برگردد. با اینکه خیلی کوچولو بودم ولی تمام بحث هایی که سر کلاسش پیش میومد ، حرف زدن شیرینش و حر کت های زیادی که به دستهاش موقع حرف زدن می داد کاملا در ذهن ام باقی مونده. از هند تعریف می کرد. می گفت که هند از مذهب ها و فرقه های مختلفی تشکیل شده. می گفت ملت ما یک خصلت خوبی دارند و اون هم این است که هر جشنی حالا مربوط به هر فرقه و مذهبی که باشد را ،همه با هم می گیرند. یعنی فرقه های مختلف سر جشن هاشون با با همدیگه متحد می شوند و همه با هم شادی می کنند.
خیلی خوشحالم که جشن valentine در کشور ما هم مد شده . چون دیروز که در تجریش بودم شوق و روحیه ای خاص را تو کسایی که برای خرید اومده بودند می دیدم. یک نوع روحیه شادی رنگارنگ. دیروز خیابونا خیلی شلوغ بود. اصلا نمی خوام وارد این بحث بشم که فرهنگ خودمون غنی یه و پر از جشن های باستان ایرانی است.چون این بحث را بار ها با برادرم کرده ام.می دونم. ولی همین که برای یک روز هم بهانه ای برای شادی و نشون دادن عشق و refresh کردن دوستی ها بوجود میاد کافی است. همین که از کسایی که زمان زیادی است بی خبری sms ، تبریک دریافت می کنی یا چند دقیقه با هاشون صحبت می کنی کافی است. همین که شارش روحیه را بین مردم می بینی کافی است. حالا چه فرقی می کنه که قبلا تو فرهنگ ما بوده یا نه .
هیچ وقت برق چشم های معلمم را وقتی در مورد کشورش صحبت می کرد فراموش نمی کنم . این معلم باعث شد که من با سن کم ام کتاب "این است مذهب من" گاندی را از کتابخونمون بردارم و بخونم، بدون این که بفهمم اش از اول تا آخر خوندم. یادمه پدرم وقتی این کتاب را دستم دید کلی تعجب کرد و منم احساس بزرگی!
+
زنده باد انتشارات باغ با بوی پیپش! گزیده اشعار دو زبانه پل الوار را که براش له له می زدم به طور تصادفی اونجا پیدا کردم. تازشم یک کتاب هم کادو گرفتم! :D هی یاسمن خانوم، دلت بسوزه! ;) تولده "دکتره" هم مبارک بود! :*
+
J’AIMAIS HIER
دیروز را دوست می داشتم
دیروز را دوست می داشتم و هنوز دوست دارم
مرا از هیچ گریزی نیست
گذشته به من وفادار است
زمان در رگهای سرخ من جاری است.
"پل الوار"