همه تو زندگی وروابطشون با بقیه دچار اشتباه می شوند. اگر رابطه سالم باشد طرفین فرصت دارند که روی کاراشون فکر بکنند و اگر از ته دل به اشتباهشون اعتقاد داشتند معذرت بخواهند، ممکنه مدتی هم طول بکشه.
A - عزیزم من فکر کردم،اگه منظور تو اینه، من معذرت می خواهم.
حالا مراحل بعدی معذرت خواهی که در جا طرف جواب می ده.
A- فکر کردم معذرت می خواهم.
A- ببخشید
بعد حالتهایی که بدلیل بد پیلگی B یا رخ دادن اشتباه های مکرر از طرف A یا مواقعی که A در شرایطی نباشد که منطقی فکر کند یا حتی حالش اونقدر وخیمه که نمی تونه به حرف Bگوش بدهد و تجزیه و تحلیل کند، پیش میاد.
A- تو رو خدا ببخشید.
A- اشتباه کردم، ببخشید.
A- غلط کردم! غلط کردم!
اونقدر روی A فشاره که مغزش کار نمی کند. از B می خواد که او را ببخشد. در اونوقت A فکر میکند در هر موردی، برای هر چه در هر کجا اتفاق می افتد، به خاطر تمام وقایع ناگواری که در روزنامه می خواند، شخص خودش گناهکار است و حس می کند که تمام این اتفاقات زیر سر اوست.
یواش یواش کار به جا های باریک می کشه.
A- گه خوردم! گه خوردم! می فهمی! اصلا هر چی تو می گی. کلافه ام. فقط ولم کن! می خوای یک چماق بردارم بزنم به سرم تا راحت شی؟!
بعد حالتی پیش میاد که A به سیم آخر می زند. بی خیال هر چی منطق و ادب هست می شه. این دیگه خیلی پیشرفته است.
A - اصلا می دونی چیه؟ خوب کاری کردم. دلم خواست. همینه که هست! من همین جوریم عوضم نمی شم! می خوای بخواه ، نمی خوای هم به سلامت! جونم به لبم رسید!
+
نتیچه گیری اخلاقی: بین گه خوردم تا خوب کاری کردم یک قدم فاصله است!
+
این پست را که نوشتم یاد یکی از نوشته های سید ابراهیم نبوی به نام "خرگوش ها و آدم ها" افتادم. تو پست بعدی می نویسمش.