elle tu l'aimes
کلی کار دارم امروز. بايد اتاقم را جمع و جور کنم. ديگه گريه ندارم با اينکه دلم پر گريه است. امشب مهمونم. گل بانو، دوستم، هم داره از ايران می ره. دوستام دونه دونه راهشون داره از هم جدا می شه. چه روزها و خاطرات، خنده ها و گريه ها. خوشحالم براش و ناراحت برای خودم.
صدای موسيقی را بلند کردم و بلند بلند باهاش می خونم.
موسيقی يعنی يک تلمبه برای انبساط روح و تخليه احساسات
صدام از ديشب گرفته. يک کم گرفتگی و خش. اين صدا جون می ده برای خوندن آهنگ های فرانسوی، مثلا آهنگ helene segara که اسمش elle tu l'aimes است. اما حيف که paroles را کامل حفظ نيستم و بايد جلوی مونيتور بخونمش.
چقدر دوست داشتم صدای خوبی داشتم. :(