#
ديروز بعد از چند ماه که کلاس فرانسه ام را ول کرده بودم و نمی رفتم بالاخره همت کردم و خودمو به زور بردم اونجا. چون نمی رسيدم کلاسهای در طول هفته اش را برم مجبور شدم چند ترم پايين تر کلاسهای پنج شنبه اش را ثبت نام کنم. کاچی بهتر از هيچی! زبان هم مثل استون می مونه زود از سر آدم می پره مگر اينکه دائم کار کنی يا بعد از سالها ديگه تو ذهنت رسوب کنه. قبل از شروع کلاس چند بار می خواستم در برم و برگردم خونه. هيچ کدوم از بچه ها را نمی شناختم و احساس می کردم که چقدر يخ و مسخرن. آخه با اکيپ قبلی که چند ترم را با هم بوديم خيلی جور شده بودم. روی هم رفته کلاس بد نبود . فقط يک ايرادی داشت، اونم اين بود که قد استاد از جا استادی کوتاهتر بود و ضبط را هم روی جا استادی گذاشته بود و من خيلی به ندرت می ديدمش!
از اينکه دوباره به يکی از علايقم پرداختم يکذره احساس کردم که زيادم از خودم دور نشدم.

#

از طبقه پايين جام جم چند جور نون جوی جديد کشف کردم که جون می ده برای صبحانه دلچسب. اگه تا حالا کشفشون نکردين حتما برين بخرين. راستش من تا حالا طبقه پايين اش نرفته بودم و اکثرا به خاطر غذاهاش اونجا رفته بودم.

الصبحانة من الايمان
چنين گفت تکينه

#


هات چاکلت + سيگار + يک مشورت دوستانه = :) از اونم بالاتر احساس اينکه تو هم می تونی نظر بدی و مفيد باشی!
چقدر صحبت اينجوری را کم داشتم و خودم نمی دونستم.


#


دلم می خواد هر چه زودتر صفایی به در و ديوار تنهایی پر هياهو بدم. دلم می خواد کامنت دونی داشته باشم. دلم می خواد شمارنده داشته باشم که ببينم بغير از خودم هم کسی بهم سر می زند يا نه. همش تقصير کمبود وقت و قلت سوات و کتاب مزخرف چگونه وبلاگ سازيم ؟ ایه که خريدم.

#


باورتون می شه من هنوز فيلم مارمولک را نديدم ؟!
اگه يکی از دوستام که از طرفدارای پروپاقرص پرويز پرستویی یه بشنوه ديگه معاشرتش را با من قطع می کنه!


[Friday, November 05, 2004]   [Link]   [ ]

CopyRight © 2006 Takineh.blogspot





[powered by blogger]